هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل آمریکای لاتین نوشت:
ونزوئلا به دنبال مذاکره مستقیم با آمریکا و دریافت تضمین است
سیاست اصلی نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا مذاکره مستقیم با آمریکاست، مشروط بر اینکه آمریکاییها تضمین بدهند که در قدرت باقی میماند و او را به رسمیت بشن
مهیارنیوز| هادی اعلمی فریمان، کارشناس مسائل آمریکای لاتین در سالنامه اعتماد نوشت:
در طول یک سال گذشته وضعیت حکومت نیکولاس مادورو در ونزوئلا نسبت به سالهای گذشته اندکی بهبود پیدا کرد. آیا مادورو بعد از مدتها توانستهاست مشروعیت بینالمللی خود را احیا کند؟ این را هنوز قاطعانه نمیتوان گفت. مشکلات ونزوئلا کماکان حل نشده باقی ماندهاست. کماکان بین ۵ تا ۷ میلیون نفر از جمعیت ونزوئلا این کشور را ترک کردهاند و مهاجرت ونزوئلاییها سایه سنگین خود را بر منطقه انداختهاست. مشکلات دولت مادورو با اپوزیسیون، هنوز حل نشده باقی ماندهاست، درست است که اپوزیسیون، خوان گوایدو، رهبری را که از سوی برخی کشورهای جهان به عنوان رئیس جمهوری قانونی ونزوئلا شناسایی شدهبود، کنار گذاشتهاست، اما مساله این است که هنوز مادورو نتوانستهاست با اپوزیسیون به تفاهم برسد و مذاکرات با پیشرفت بسیار کمی ادامه پیدا کردهاست.
مشکل ابرتورم گسترده در ونزوئلا همچنان برقرار است
در طول سال گذشته، آمریکاییها به دلیل فشار بر بازار جهانی انرژی پس از حمله روسیه به اوکراین، به این دلیل که میخواستند در حوزه بازار انرژی گشایشی ایجاد کنند، مجوزی شش ماهه برای کمپانی شورون صادر کردند که با ونزوئلا همکاری کند. مشکل ابرتورم گسترده در ونزوئلا علیرغم این تحولات هنوز ادامه دارد، هر چند در مدت اخیر حرکتهایی به سمت بهبود وضع اقتصادی مشاهده شدهاست. سیاست اصلی نیکلاس مادورو، مذاکره مستقیم با آمریکاست، مشروط بر اینکه آمریکاییها تضمین بدهند که در قدرت باقی میماند و او را به رسمیت بشناسند. مشکل ونزوئلا تنها زمانی به صورت بنیادین حل میشود که مادورو با اپوزیسیون در داخل کشور به تفاهم برسد. در چنین شرایطی حل و فصل مسائل داخلی میتواند بر سیاست خارجی هم موثر شود و مسیر مذاکره با آمریکا را هموار کند.
جامعه ونزوئلا دوقطبی شده است
یکی از مهمترین مسائل در شرایط کنونی ونزوئلا، فاکتور روسیه است که بعد از جنگ اوکراین، تمرکز روسیه از این منطقه برداشتهشد و به مسائل دیگر معطوف شد. مادورو علیرغم فشارهایی که در سالهای گذشته به او وارد شد، همچنان هسته اصلی قدرت را در ونزوئلا در اختیار دارد.
دلیل ماندگاری مادورو هم این بود که او در داخل کشور طرفدارانی دارد. جامعه ونزوئلا بسیار دوقطبی شدهاست. کماکان بدنه فقیر، محروم و متوسط را که البته تقریبا طبقه متوسط ونزوئلا نابود شدهاست، پشت سر مادورو هستند. دولت مادورو در برنامههای رفاه اجتماعی سوبسیدهای گستردهای را در اختیار این بخش از جامعه قرار میداد که کماکان این برنامههای دنبال میشود.
مادورو در عین حال تلاشهای زیادی برای دور زدن تحریمهای آمریکا انجام دادهاست. گزارشهای رسانههای بینالمللی از تهاتر طلا و کالا توسط دولت مادورو خبر میدهند. بخش عمده نفت ونزوئلا به چین صادر میشود که تحت تاثیر تحریمهای آمریکا قرار نگرفتهاست و چین بزرگترین شریک تجاری ونزوئلا است. این روشهای دور زدن تحریم باعث میشود که دولت ونزوئلا بتواند به شکل محدودی برنامههای رفاه اجتماعی خودش را ادامه دهد. دور زدن تحریمها و مجوز آمریکا به همکاری شورون با ونزوئلا، تا حدی فضای تنفس برای دولت مادورو ایجاد کردهاست، اما مشکلات اساسی اقتصاد این کشور همچنان باقی است.
پیروزی چپ ها به مادورو روحیه داد
همزمان روی کار آمدن دولتهای جدید چپگرا در کشورهایی مانند کلمبیا، برزیل و شیلی، به نوعی مایه دلگرمی نیکولاس مادورو شدهاست. در روابط ونزوئلا و کلمبیا، به تدریج روابط در حال بهبود است، هر چند اختلافاتی همچنان باقی است. این بازگشت نظامهای چپگرا به سیاست آمریکای لاتین هم فضای تنفسی را ایجاد کردهاست که اجازه میدهد با همکاریهای چندجانبه به اصطلاح جنوب-جنوب تا حدی خود را از بند تحریمهای قدرتهای غربی خلاص کند. مسئله دیگری که باید در معادلات ونزوئلا در نظر بگیریم، وضعیت روانی حاکم بر سیاست این کشور است. مثلا مجوز همکاریهای شش ماهه کمپانی نفتی شورون در صنعت نفت ونزوئلا، از لحاظ روانی خیلی تاثیر مثبتی در داخل این کشور برجا میگذارد. در واقع سیاست چماق و هویج آمریکاییها ادامه پیدا کردهاست، اما در قالب این سیاست در حالی که همچنان چماق آمریکا بر سر ونزوئلا است، هویجی هم در اختیار آنها قرار گرفتهاست.
در تحولات سال گذشته آمریکای لاتین شاهد روی کار آمدن دو نوع نظام چپگرای سنتی و مدرن در این منطقه هستیم. گابریل بوریچ از زمانی که در شیلی به قدرت رسیدهاست، به عنوان یک نیروی چپگرای جوان تفکرات خیلی مدرن، مترقی و پیشرفتهای نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی و مدنی دارد که به نوعی هماورد نیروهای لیبرال دموکرات در کشورش است. وزنهای که نیروهای سیاسی چپ مدرن در آمریکای لاتین دنبال میکنند، نسبت به نیروهای چپ سنتی و قدیمی منطقه، دموکراتیکتر است. این نوع نگاه در برزیل هم کماکان دنبال میشود. در کلمبیا هم نیروهای چپ نسبتا همین نگاه را دنبال میکنند. گوستاوو پترو، رییس جمهور کلمبیا، خیلی با احتیاط در مورد ونزوئلا نظر میدهد. تحلیل محتوای نظرات این رییس جمهور چپگرا نشان میدهد که در مورد نظام چپگرای حاکم بر ونزوئلا و کوبا، با احتیاط کامل صحبت میکند.
به اعتقاد من این نظامهای چپ گرای آمریکای جنوبی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، اما اختلاف دیدگاههایشان هم برجسته است. یکی از اختلافات مهم میان این نظامها، نگاه به آمریکاست. برزیل، کلمبیا و شیلی، کماکان خیلی راحتتر با آمریکاییها تعامل میکنند و مشکلی از این نظر ندارند، در حالیکه برای مادورو و نظام سیاسی کوبا و اخیرا هم نیکاراگوئه، به دلیل بحران مشروعیت، آمریکاییها خیلی مشکل با این سه کشور وارد گفتگو میشوند.
ظهور مجدد نظامهای چپگرا، یک موتور محرک در همکاریهای جنوب-جنوب در آمریکای لاتین است که بیشتر به نظر میرسد که لولا داسیلوا، رییس جمهور برزیل این موتور محرک را روشن خواهد کرد و همکاریهای جنوب-جنوب را پیش خواهد برد.
اما مسئله دیگری که وجود دارد این است که خیلی از پژوهشگران معتقدند که این همکاریهای جنوب-جنوب را یک امر خیالی و رویایی تصور میکنند و معتقدند که کماکان آمریکاییها شریک نخست تجاری منطقه آمریکای لاتین هستند و علیرغم قدرت گرفتن مجدد چپها، هنوز ظرفیت کافی در آمریکای جنوبی ایجاد نشدهاست که از طریق صرف همکاریهای جنوب-جنوب اقتصاد خود را توسعه دهند.
پژوهشگرانی هستند که معتقدند که این کشورها در الفبای پیشبرد اهداف مرکوسور (بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی) و بریکس (سازمان همکاری متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) ماندهاند و نمیتوانند از این اتحادها بهرهبرداری کنند، چرا که تفرقه زیادی میانشان وجود دارد.
منبع: mahyarnews.ir
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد